loading...
دانلود پروژه رشته کامپیوتر گرافیک عمران مکانیک الکترونیک
آخرین ارسال های انجمن
سید محمد بازدید : 590 دوشنبه 11 تیر 1403 نظرات (0)

نوروز در سروده‌های فارسی

گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن داده‌اند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت می‌کنیم:

نوروز فراز آمد و عیدش به اثر برنزد یکدگر و هر دو زده یک بدگر بر
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقیندهقان جهان دیده‌اش پرورده ببر بر
آن زیور شاهانه که خورشید برو بستآورد همی خواهد بستن به شجر بر

و هم او در قصیده دیگر چنین گوید:

نوروز بزرگ آمد آرایش عالممیراث به نزدیک ملوک عجم از جم...

فرخی ترجیع‌بند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آیدکلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آیدتو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آیدترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آیدچنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آیدوزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزیملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی

منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:

آمد نوروز هم از بامدادآمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستادمرد زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی رادگیتی گردید چو دارالقرار

هم او در مسمط دیگر گفته:

نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروززیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفروزور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوزبر قافیه خوب همی خواند اشعار

 

 

 
نوروز فراز آمد و عیدش به اثر برنزد یکدگر و هر دو زده یک بدگر بر
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقیندهقان جهان دیده‌اش پرورده ببر بر
آن زیور شاهانه که خورشید برو بستآورد همی خواهد بستن به شجر بر

و هم او در قصیده دیگر چنین گوید:

نوروز بزرگ آمد آرایش عالممیراث به نزدیک ملوک عجم از جم...

فرخی ترجیع‌بند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آیدکلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آیدتو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آیدترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آیدچنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آیدوزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزیملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی

منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:

آمد نوروز هم از بامدادآمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستادمرد زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی رادگیتی گردید چو دارالقرار

هم او در مسمط دیگر گفته:

نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروززیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفروزور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوزبر قافیه خوب همی خواند اشعار

بوالفرج رونی گوید:

جشن فرخنده فروردین استروز بازار گل و نسرین است
آب چون آتش عود افروزستباد چون خاک عبیر آگین است
باغ پیراسته گلزار بهشتگلبن آراسته حورالعین است

مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند:

رسید عید و من از روی حور دلبر دورچگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تونهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور
برسم عید شها باده مروق نوشبه لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور

جمال‌الدین عبدالرزاق گفته:

اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکریهریکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری
گر تماشا می‌کنی برخیز کاندر باغ هستباد چون مشاطه‌ای و باغ چون لعبت گری
عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض استوز گل و نرگس مر او را چون ستاره لشکری

حافظ در غزلی گفته:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزیاز این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کنکه قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می‌لعلستکه زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانیبه گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

هاتف در قصیده‌ای گوید:

نسیم صبح عنبر بیز شد بر توده غبرازمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا
ز فیض ابر آذاری زمین مرده شد زندهز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا
بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالانبه پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا...
همایون روز نوروز است امروز و بیفروزیبر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی

قاآنی در قصیده‌ای به وصف نخستین روز بهار گوید:

رساند باد صبا مژدهٔ بهار امروزز توبه، توبه نمودم هزار بار امروز
هوا بساط زمرّد فکند در صحرابیا که وقت نشاط است و روز کار امروز
سحاب بر سر اطفالِ بوستان باردبه جای قطره همی دُرِّ شاهوار امروز
رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیبکه گشت شیر خداوند، شهریار امروز

 

 

 

رسـیـد عـید و مـن از روی حـور دلـبـر دورچـگونه بـاشم بـی روی آن بـهشـتـی حـور
مرا کـه گـوید کـای دوسـت عـید فـرخ بـادنـگـار مـن بــه لـهـاور و مـن بــه نـیـشـابــور
ره دراز و غـــریــبـــی و فــرقــت جـــانــاناگـــر بـــنــالـــم داریــد مـــر مـــرا مــعـــذور
ز یـار یـاد هـمــی آیـدم کــه هــر عــیـدیدرآمــدی ز در مــن بـــســان حــور قــصــور
هـزار شــاخ ز ســنـبــل نـهـاده بــر لــالـههـزار حــلـقـه ز عــنـبــر فـکـنـده بــر کـافـور
تـن چـو سـیم بـرآراسـتـه بـه جـامـه عـیدنهاده بـر دو کـف خـویشـتـن گـلاب و بـخـور
بـبـردی از دل من تـاب زآن دو زلـف متـابخـمار عشـق فزودی بـه چـشـمک مخـمور
کسـی که دور بـود از چـنین شـگرف نگارچـگـونه بـاشـد بـر هجـرش ای نگـار صـبـور
چــرا نـبــاشــم بــا عــزم و حــزم مـردانـهچــرا نـدارم هـر چـه بــود بــه دل مـسـتــور
چـو یـاد شـهـر لـهـاور و یـار خـویش کـنـمنبود کس که شد از شهر و یار خویش نفور
مرا بـه است به هر حالی و به هر وجهیجــمـال حــضـرت عـزنـیـن ز شـهـر لـوهـاور
بـلـی بـه اسـت بـه از وصـل آن نـگـار مـراجــلـال خــدمـت درگــاه خــســرو مـنـصــور
امــیـر غــازی مــحــمــود ابــن ابــراهــیـمخـدایگـانـی کـش هسـت عـادلـی دسـتـور
شهی که مردی بر لشکرش شده سالارشـهی کـه رادی بـر گـنـج او شـده گـنجـور
بـه گاه هیبـت سام و به گاه حشمت جمبـه گاه کوشـش نار و بـه گاه بـخـشش نور
مثـال حلمش یابـی چو بـنگری بـه جـبـالقـیاس عـلمش بـینی چـو بـنگـری بـه حـور
هـمـی نـجـویـد تـیرش بـه جـز دل قـیصـرهمـی نـخـواهد تـیغـش مـگـر سـر فـغـفـور
بـتـرسـد از سر گرزش بـه روز هیجـا مرگحـذر کـنـد ز حـسـامـش بـه رزمـگـاه خـدور
ز بــهـر دولــت مـحــمـودیـان جــهـان ایـزدبــیــافــریـد و بــدان داد تــا ابــد مــنــشــور
چـرا کـنند طـلـب ناکـسـان ز گـیتـی مـالچـرا شـونـد بــه بـیـهـوده جـاهـلـان مـغـرور
یقـین بـدان کـه بـلـاشـک نـدامـت آرد بـارهـر آنـکــه کــارد انـدر زمـیـن جــهـل غــرور
خـدایـگـانـا راهـی گـذاشـتـی کـه هـمـیبـــریــد بـــاد ازو نــگــذرد بـــه جــز رنــجــور
ز پـنـج سـیحـون بـگـذشـتـه ای بـنـامـیزدکه بـاد چـشـم بـد از تـخـت و روزگار تـو دور
رسـید عـید همـایون شـها بـه خـدمت تـونـهاده پـیش تـو هدیه نـشـاط لـهو و سـرور
بـه رسـم عـیـد شـهـا بــاده مـروق نـوشبـه لـحـن بـربـط و چـنگ و چـغـانه و طـنبـور
خجستـه بـادت عید و خجسته بـادت ماهخـجـسـتـه بــادت رفـتـن بـه درگـه مـعـمـور

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1201
  • کل نظرات : 134
  • افراد آنلاین : 75
  • تعداد اعضا : 119
  • آی پی امروز : 244
  • آی پی دیروز : 153
  • بازدید امروز : 308
  • باردید دیروز : 345
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 308
  • بازدید ماه : 308
  • بازدید سال : 57,110
  • بازدید کلی : 1,137,633
  • کدهای اختصاصی

    الکسا